۱۳۹۳ فروردین ۱۶, شنبه

رخوت و سستی که همه جایِ ایران را فرا گرفته بود.....سال ۱۳۰۵







رضا شاه

(اوایل سلطنت)


آیا لذتی بالاتر از این می‌توان تصور کرد که پادشاهی، مأمورین مربوطه و اجزاء عامله امر را ببیند، که تمام از روی فهم و قیاس، مشغول انجام وظیفه خود هستند، و حس ترقی‌طلبی و تکامل‌پرستی پیشوای آنهاست، و عواطف وطن‌پرستی ، و حرارت و جنبش سرلوحة آمال آنان است؟



افسوس جز سکوت و سکون و رخوت و بی‌علاقگی چیزی در اطراف من نیست. متأسفانه اگر سلطان مملکت هیئت دولت را به کار واندارد... همیشه همان حال رخوت و سستی و سردی و بی‌علاقگی و فورمالیته بازی که دیرزمانی است ادارات ایران نمونة برجسته آن محسوب شده‌اند، حکمفرما خواهد بود.

به شهادت خداوند ، از روزی که خود را در مقامی دیده‌ام که مؤثر در اوضاع بوده، همت گماشته‌ام که تا غایت قوت خود کار کنم و ساکت ننشینم،
و برهمه ثابت و مستقر سازم که: همه چیز برای وطن.



برگرفته از سفر نامه مازندران، سال ۱۳۰۵










هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر